۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

باشو غریبه کوچک بهترین اثر بهرام بیضایی و یکی از سه فیلم برتر تاریخ سینمای ایران

 
 


باشو به دنبال بمباران هوایی و کشته شدن پدر و مادرش سوار کامیونی می شود و از زادگاهش (خوزستان) می گریزد. وقتی چادر بار کامیون را کنار می زند خود را در شمال کشورمی بیند به مزرعه زنی به نام «نایی» پناه می برد. نایی در غیبت شوهر، که به جنگ رفته است، مزرعه را اداره می کند. زن به زبان غلیظ گیلکی تکلم می کند و باشو به زبان عربی.اما این نا آشنایی با دوگویش متفاوت از سوی دو شخصیت اصلی داستان مانع از برقراری پیوندعمیق عاطفی بین آندو نمی شود .
«باشو غریبه کوچک» به کارگردانی و نویسندگی بهرام بیضایی درسال 1364 ساخته شده است. سوسن تسلیمی، پرویز پورحسینی، اکبر دودکار، فرخ لقاهوشمند، رضا هوشمند و... از بازیگران این فیلم ماندگار هستند. «باشو غریبه کوچک» کاندیدای بهترین پوستر از هشتمین جشنواره فیلم فجر در سال 1368، برنده جایزه بهترین فیلم در جشنواره بین المللی فیلم هنر و تجربه در اویرویلند فرانسه در سال 1990 و برنده دیپلم افتخار منتقدان حرفه ای بلژیک به عنوان یکی از 5 فیلم برتر سال 1992 در بلژیک بوده است .




در کارنامه بهرام بیضایی که سینمایش گاهی به شدت متاثر از فرهنگ و سینمای شرق دور و ژاپن بوده است(مانند غریبه و مه و چریکه تارا) و زمانی یادآور فیلم های هیچکاک (مانند شاید وقتی دیگر)، فیلمی مانا وتکرار نشدنی مانده است.
«باشو غریبه کوچک» بر خلاف آثار دیگر بیضایی، چه متون نمایشی و چه فیلم ها و فیلم نامه هایش، کاملا از قید زبان و دیالوگ رها شده و در کارنامه سازنده اش اتفاق متفاوتی است چون تا پیش و حتی بعد از آن هم آثار او به شدت به کلام و دیالوگ و مونولوگ هایی متکی بوده و هست که بدون فهمیدن شان چیز زیادی از فیلم یا نمایش دستگیرمان نخواهد شد. شاید این همه توجه به کلام در نمایش و سینما باعث شده است تا بیضایی بخواهد یک بار هم که شده به کلی از قید و بند مانع زبان بگذرد و «باشو غریبه کوچک» از این نظر جسارتی تکرار نشدنی در سینمای ایران است.
فیلم بی پروا دو گویش غیرقابل فهم برای فارسی زبان ها را به عنوان زبان دو شخصیت اصلی فیلم می گذارد و بی هیچ کوششی برای تغییر لهجه گیلکی و زبان عربی، تا آخر بر این شرایط با تماشاگر باقی می ماند که این بار زبان نقشی در ماجرا ندارد و حس و عاطفه و ارتباطی بالاتر از آن در سرتاسر فیلم جاری شده که حتی زیرنویس کردنش می توانست به کلی آن را به هم بزند. رفته رفته در طول فیلم و هم زمان با شخصیت های داستان است که بیننده از مانع زبان می گذرد و تفاهم و هماهنگی آخر ماجرا، حس مشترکی به حساب می آید که بین تماشاگران و آدم های قصه رخ داده است. از این نظر «باشو غریبه کوچک» از ملی ترین تجربه های سینمای ایران است که می کوشد تا به چیزی فراتر از ارتباط محاوره ای روزمره برسد.
«باشو غریبه کوچک» از جغرافیای گسترده و متنوع سرزمینش به شکلی هوشمندانه و سینمایی استفاده می کند. از همان سکانس های ابتدایی، همراه با باشو از دل کویر و خشکی و خاک به دل سرسبزی و جنگل و آب می رسیم، از این نوع سکانس ها در «باشو...» زیاد دیده می شود و این نشان دهنده توجه بیضایی به فضای ایران و طبیعت ایرانی است.
معمولا فیلمهای بیضایی را نمی شود بدون در نظر گرفتن وجوه نمادین و تمثیلی آن دید و بررسی کرد. گاهی این نمادگرایی غلیظ و لطمه زننده و زمانی هم به جا و درست به کار گرفته شده است. «باشو...» نمونه ای از کاربرد درست و به جای نمادها در دل موقعیتی واقع گرا و واقع نماست که مثل همه نمونه های درست نمادپردازی، بدون توجه به این لایه مفهومی هم قدرت و قابلیت جلب توجه تماشاگر را دارد و برای درک و لذت بردن از فیلم حتما نیازی به رمزگشایی های پیچیده از نشانه ها و نمادها و اسطوره های تعبیه شده در دل موقعیت های داستان نیست. «باشو غریبه کوچک» از معدود فیلم هایی است که در زمان جنگ تحمیلی با نگاهی انسانی و ضد جنگ ساخته شد و هیچ نشانی از روحیه مرسوم فیلم های جنگی یا مرتبط با جنگ و حواشی آن نداشت، شاید به همین دلیل بود که زمان ساخته شدنش امکان نمایش پیدا نکرد و بی دلیل محل مناقشه شد و سه سال بعد نمایش داده شد. حالا بیش از دودهه پس از ساخته شدن فیلم معلوم شد که آن حرف ها ربط چندانی به این فیلم نداشت و اکنون «باشو غریبه کوچک» یکی از فیلم های تکرار نشدنی سینمای ایران است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر